دانشمندان طبق بررسی های خود به این نتیجه رسیده اند که چشم انسان قادر است تا 16 میلیون رنگ را تشخیص دهد، اگرچه تغییرات بین تن های خاص تنها زمانی قابل توجه است که آنها را در رسانه های فیزیکی مشاهده کنیم و آنها را با یکدیگر مقایسه کنیم. به همین دلیل استفاده از کاتالوگ های رنگی مانند پنتون هنگام جستجوی رنگ های مختلف یا تنوع رنگ بسیار مهم است.

حال یک سوال مهم مطرح می شود : اگر رنگ در زندگی روزمره ما بسیار مهم است، چرا در تعریف برند ما جنبه مهمی ندارد؟ رنگ سنجی به اندازه لوگوی واقعی، ویترین فروشگاه یا فونت انتخابی مهم است. به همین دلیل در این زمینه، باید وقت خود را صرف تصمیم گیری درست نماییم.

استفاده از رنگ مناسب برای برند ما صرفاً بر اساس معیارهای زیبایی نیست. ما باید متغیرهای دیگری را در نظر بگیریم، چگونه رنگ می تواند به شناسایی برند ما کمک کند، فلسفه آن را منعکس کند و آن را از رقبا متمایز کند. علاوه بر این، باید احساسات یا انتظارات خاصی را در مشتری یا تماشاگر برانگیزد، به طوریکه آنها با محصولات یا خدمات ما شناسایی شده و به سمت آنها سوق داده شوند.

معیارهایی که در انتخاب رنگ های شرکتی باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

1) تمایز. تجزیه و تحلیل رقابتی یا استراتژی معیار در طول مرحله تحقیق به منظور مطالعه رقابت به صورت فردی و جمعی اساسی است. در این مرحله، ما باید تصمیم بگیریم که آیا با استفاده از یک پالت رنگ متفاوت و یا با استفاده از یک پالت رنگ مشابه و همچنین مرتبط با بخش خاص خود، از رقبا متمایز شویم.

2) نیازها، ما باید ارزیابی کنیم که آیا به یک پالت گرافیکی گسترده نیاز داریم (مثلا در مورد مشاغلی که طیف گسترده ای از خدمات را ارائه می دهند ) یا عمودی های مختلف، یا می خواهیم سادگی را با استفاده از یک رنگ مرکزی انتقال نماییم.
 

3) رسا بودن. رنگ ها احساسات مختلفی را منتقل می کنند، اما باید به تطبیق پذیری توجه کرد. به عنوان مثال، اگر رنگ قرمز را انتخاب کنیم، می دانیم که می توانیم شادی و انرژی و همچنین خطر را منتقل کنیم. علاوه بر این، اگر برند قصد دارد در سطح بین‌المللی سرمایه‌گذاری کند، عامل فرهنگی باید در نظر گرفته شود، زیرا رنگ‌های خاصی بسته به قسمتی از جهان معانی مختلفی دارند.

4) عملی بودن، باید مراقب باشیم و از تصمیم گیری عجولانه پرهیز کنیم. ما باید در نظر بگیریم که در کجا از برند استفاده می شود. به عنوان مثال، رنگ های خاصی ممکن است در یک محیط دیجیتال عالی به نظر برسند اما چاپ آنها پیچیده و گران است. اگر بخواهیم در یک محیط دیجیتال بمانیم، لازم نیست نگران عوامل خاصی باشیم.

5) زیبایی شناسی، در حالی که ما باید تمام عوامل قبلی را در نظر بگیریم، نمی‌توانیم معیارهای زیبایی و هماهنگی را هنگام انتخاب رنگ فراموش کنیم. اگرچه می دانیم که جنبه زیبایی شناختی تنها چیزی نیست که باید در نظر داشته باشیم، زیرا باید از هویت بصری خود استفاده کنیم تا مطابق با ارزش های برندی که می خواهیم منتقل و بیان کنیم، ارتباط برقرار کنیم.

اگرچه قوانین همیشه برای شکستن وجود دارد، توصیه می کنیم هر برند حداقل 5 رنگ را انتخاب کند. رنگ اصلی غالب که نشان دهنده برند است. یک رنگ پشتیبان ثانویه که با رنگ اول هماهنگ است یا آن را تکمیل می کند. یک رنگ روشن، برای کاربردهای تیره؛ یک رنگ خنثی و یک رنگ تیره برای کاربردهای روشن. علاوه بر این، تقریباً همه برندها رنگ‌های منفی را ایجاد می‌کنند و یک طرح برند را در یک رنگ جوهر و در مقیاس خاکستری ایجاد می‌کنند تا به آن تطبیق‌پذیری بدهد.

حال روانشناسی رنگ چیست؟

مهم است که با روانشناسی رنگ آشنا باشیم و از آنها در انتخاب رنگ مناسب استفاده نماییم. علمی که به مطالعه نحوه درک و واکنش ما نسبت به رنگ های مختلف و ترکیبات آنها، نحوه تأثیر آنها بر رفتار و خلق و خوی ما، و تفاوت های فرهنگی در ادراک آنها می پردازد.
 

زرد: این رنگ شادی است. برندهایی مانند Ikea، Mcdonald’s، Mailchimp و Snapchat آن را برای نشان دادن ارزش های خود انتخاب کرده اند. خوش بینی، اعتماد، اصالت و خلاقیت را منتقل می کند. در مقابل، با اضطراب، افسردگی و ترس نیز همراه است.

سبز: این رنگ طبیعت، اکولوژی و محیط است. همچنین نماد رشد، شکوفایی و باروری است. همچنین می تواند مادی گرایی، مالکیت یا حسادت را منعکس کند. برندهایی که می خواهند با محیط زیست یا آگاهی اکولوژیکی مرتبط باشند، تمایل به انتخاب این رنگ دارند. این مورد در مورد Greenpeace، BP، و Starbucks و همچنین سایر شرکت‌های فناوری مانند Evernote و Android است.
 

قرمز: این رنگ با قدرت، اشتیاق، میل و انرژی، جنگ، تهاجم، سرعت، خطر و ممنوعیت همراه است. به دلیل ارتباط با سرعت توسط بسیاری از برندهای اتومبیل رانی و موتورسواری مانند هوندا، دوکاتی و فراری و همچنین سایر برندها مانند ردبول، نینتندو، نتفلیکس و کوکاکولا استفاده می شود.

آبی: این رنگ سرد است و جدیت، اعتماد، آرامش و تمیزی را منتقل می کند. به طور گسترده در بانکداری، و به طور خاص در تجارت استفاده می شود. همچنین رنگی قابل پیش بینی، غمگین، سرد و غیر دوستانه است. برندهایی مانند Unilever، Pfizer، Paypal، Intel، SAP و شرکت‌های فناوری مانند فیس‌بوک و توییتر معتقدند که این رنگ بهترین رنگ با ارزش‌های آن‌ها هماهنگی دارد.

مشکی: این رنگ ظرافت، رمز و راز و پیچیدگی است. در واقع سیاه رنگ نیست، بلکه فقدان رنگ است. این یک رنگ مرموز و قوی است. باید با اعتدال از آن استفاده کرد زیرا با غم، خشونت و مرگ نیز همراه است. بسیاری از برندهای مد از آن استفاده می کنند، مانند Ray-Ban، Chanel، Hugo Boss، و Zara، و همچنین برندهای دیگری مانند Apple، Tesla و Mercedes.

سفید: رنگی که با تمیزی، خلوص و کمال همراه است. این رنگ مجموع همه رنگ ها است، اگرچه با تنهایی یا پوچی نیز همراه است و در فرهنگ های خاصی با عزاداری همراه است. تعداد کمی از برندها رنگ سفید را به عنوان رنگ اصلی انتخاب می‌کنند زیرا امکانات را در برنامه‌های مختلف محدود می‌کند و ما را مجبور به استفاده از فرمت‌های تیره می‌کند، اما همه برندها یک نسخه سفید دارند یا حداقل باید داشته باشند. برندهایی مانند اپل از رنگ سفید در استراتژی برندسازی، بسته بندی، وب سایت و غیره خود استفاده می کنند.
 

ابزارهای خاصی مانند احساسات عاطفی می توانند برای کمک به برندها، کارآفرینان و طراحان در کشف معنای احساسات استفاده شوند. علاوه بر این، پیکیتو سعی دارد با ارائه بنرها و پوسترهای خلاقانه که در آنها رعایت نکات ذکر شده در انتخاب رنگ در برند و روانشناسی رنگ ها دخیل است گزینه های  رعایت د برخی از اینفوگرافیک های بسیار مفید را ارائه می دهد تا بتوانید مدیریت رنگ را در نظر بگیرید.

بهترین ترکیب رنگ کدام است؟

پس از انتخاب رنگ های برندمان، مهم است که به ترکیب رنگ ها نگاه کنیم تا پالت خود را کنار هم بگذاریم. این ترکیب دارای 3 فرمول تکرارشونده است.

تک رنگ: هنگامی که لازم است یک ویژگی شخصیتی خاص برجسته شود، یک طرح تک رنگ بر معنای رنگ برند تأکید می کند. این برای برندهای مینیمالیستی ایده آل است. همه چیز در مورد گرفتن یک رنگ و استفاده از تن های مختلف آن است.

آنالوگ یا هماهنگ: این ترکیب مستلزم استفاده از رنگ هایی است که در چرخه رنگ در کنار یکدیگر قرار دارند. آنها مفاهیم عاطفی مشابهی دارند و بیش از حد متضاد یا غنی نیستند.

مکمل: رنگ‌های مکمل رنگ‌هایی هستند که در طرف مقابل چرخه رنگ یافت می‌شوند. آنها جلوه های بصری پویا را ارائه می دهند و آنقدر محبوب هستند که بسیاری از مارک ها آنها را به عنوان ترکیب رنگ خود انتخاب می کنند، به این معنی که ما در معرض خطر استفاده از رنگ های مشابه آنها هستیم.

سه گانه: این ترکیب سه بخش مختلف را به شکل مثلث از چرخه رنگ استخراج می کند. آنها غنای بصری را ارائه می دهند، اما برای سه رنگ دشوار است که همه رنگ های برند شما را نشان دهند.

تترادیک: این ترکیبی از چهار رنگ است که به شکل یک صلیب در چرخه رنگ به طور مساوی با هم فاصله دارند. طرح های رنگی تترادیک پررنگ هستند و اگر از یک رنگ غالب و سه رنگ دیگر به عنوان رنگ مکمل استفاده شود بهتر عمل می کنند. همانند ترکیب سه گانه، یافتن تعادل با توجه به تعداد رنگ ها دشوارتر است.

موارد اضافی: ما می توانیم رنگ های خنثی را به این فرمول ها اضافه کنیم، رنگ هایی که در چرخه رنگ گنجانده نشده اند اما می توانند به ساخت برند شما کمک کنند. رنگ های خنثی سفید، سیاه، فلس های خاکستری، بژ و قهوه ای هستند.

منابع متعددی در وب برای تعریف و جستجوی این فرمول های ترکیب رنگ وجود دارد، اما ابزارAdobe Color یکی از ابزارهای مفید بشمار می رود که بسته به فرمول انتخابی، کدهای رنگ متفاوتی را ارائه می دهد. علاوه بر این، ابزار Color Guide نیزدر نرم افزار Adobe Illustrator، ترکیب های مختلف یک رنگ خاص را به دنبال ترکیب های ذکر شده ارائه می دهد.